محل تبلیغات شما

روز جمعه ، هشتم ماه ربيع الثاني سال 232 هجري . در خانه امام هادي (عليهالسلام) شوق ديگري بود همه دوستداران حضرت ولادت کودک را به امام هادي (عليهالسلام) تبريک گفتند . نام کودک را حسن گذاشتند . بانو سليل» مادر امام حسن عسکري (عليه السلام) زني با تقوا، دانشمند و بسيار ارجمند بود . امام حسن عسگري (عليه السلام)  با القابيچون زکي ، عسکري و نقي ناميده شد .

امام حسن 4 سال بيشتر نداشت که به دستور متوکّلخليفه ظالم عباسي مجبور شد به همراه خانواده اش به سامراء تبعيد شود و در محلي به نام عسکر در يک شهر نظامي تحت کنترل شديد حکومت عباسي زندگي کند به اين جهت به ايشان عسکري مي گويند زيرا او و پدر بزرگوارش در عسکر (پادگان) زندگي مي کردند.

يک روز حسن (عليه السلام) در چاه آبي افتاد . پدرش امام هادي (عليه السلام) در آن هنگام مشغول نماز بود . ن و کودکاني که در آن اطراف بودند با گريه و زاري بر سر و صورت خود مي زدند ، ولي از هيچ کسي کاري ساخته نبود .وقتي امام نمازش تمام شد به آرامي به آنها نگاه کرد و فرمود : نگران نباشيد براي اين کودک اتفاقي نخواهد افتاد بعد از لحظه اي آب چاه کم کمبالا آمد تا به لب چاه رسيد امام حسن (عليه السلام) با آب چاه بالا آمد . در حالي که همه با تعجب نگاهش مي کردند .

 

امام حسن عسکري (عليه السلام)  قرآن را با صوتي زيبا مي خواند و در تفسير و تعليم قرآن در زمان خودش فردي بي نظير بود . امام حسن عسگري (عليه السلام) بسيار مهربان بود و رفتار ايشان به قدري خوب و صميمي بود که حتي بعضي از دشمنانش بي اختيار مجذوب ايشان مي شدند و برايش احترام خاصي قايل بودند . مردم از راه هاي دور و نزديک خود را با زحمت به امام حسن عسکري (عليه‌‌السلام)  مي رساندند تا پاسخ سوالات خودشان را از ايشان بگيرند . اما م با ارتباط صميمي و دلسوزانه خود هميشه باعث مي شد که مردم در کارهاي خود با ايشان م کنند . سخاوت و بخشش حضرت به گونه اي بود که هيچ گاه کسي از در خانه ي ايشان نا اميد باز نمي گشت . امام(عليه السلام)  نه تنها به نماز و عبادت و مناجات خدا توجهي خاص داشت بلکه در بسياري از اوقات روزه ي مستحبي مي گرفت.

ابوهاشم جعفري يکي از شاگردان امام(عليه السلام)  چند روزي را همراه امام(عليه السلام)  روزه مستحبي گرفت .يک روز بر اثر ضعف شديد تصميم گرفت بين روز افطار کند . ابوهاشم به اتاق ديگري

 رفت و مقداري نان خورد و با اين کار روزهاش را شکست . او بدون  آنکه موضوع را به کسي گفته باشد به اتاقي آمد که امام در آنجا حضور داشت . امام به خدمتگزار خود فرمود ند: براي ابوهاشم غذايي آماده کن او بر اثر ضعف شديد روزهاش را افطار کرده است . ابوهاشم در حالي که با تعجب به امام نگاه مي کرد لبخندي بر لبانش نقش بست . امام (عليه السلام) با خوشرويي به او فرمود : چرا مي خندي هاشم ! اگر ميخواهي نيرو و توان پيدا کني بايد غذايي با قوت بخوري نان خالي قوت ندارد .

 

 يگانه فرزند امام حسن عسکري (عليه السلام) ؛ حضرت مهدي (عليه السلام) در سال 256 هجري قمري در سامرا ديده به جهان گشود . حضرت مهدي (عليه السلام) تا 5 سالگي در کنار پدر بودند. امام(عليه السلام)  در اين مدت فرزندش را بطور کامل پنهان مي کرد تا از گزند خلفاي عباسي در امان بماند و در مواردي خاص فرزندشان را به ياران نزديکش نشان مي دادند.

توجه و علاقه ي مردم به امام حسن عسکري (عليه السلام) هر روز بيشتر از گذشته باعث ترس و نگراني معتمد- خليفه عباسي – مي شد. او تصميم گرفت حضرت را مسموم کند و در روز هشتم  ربيع الاول سال 260 هجري امام (عليه السلام) بر اثر مسموميت زهر به شهادت رسيد . بدن شريفشان را کنار قبر پدر بزرگوارش امام هادي (عليه السلام) در شهر سامراي عراق به خاک سپردند .

از سخنان گوهر بار اين امام بزرگوار :

• از دروغ بپرهيز، زيرا کليد زشتي هاست .

• دو خصلت نيکويي که بالاتر از آنها چيزي نيست يکي ايمان به خداوند است و ديگري سود رساندن به دوستان است.

ازدواج پيامبر (صلى الله عليه و آله ) با حضرت خديجه (عليها السلام )

آغاز امامت حضرت ولى عصر (عليه السلام )

شهادت حضرت امام حسن عسكري (عليه السلام) در سال 260 ق

امام ,عليه ,مي ,حسن ,‌السلام ,السلا‌م ,عليه ‌السلام ,امام حسن ,عليه السلا‌م ,امام عليه ,حسن عسکري

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها